۱- ساقیا سایهٔ ابر است و بهار و لب جوی

من نگویم چه کن ار اهل دلی خود تو بگوی

۲- بوی یک‌رنگی از این نقش نمی‌آید خیز

دلق آلودهٔ صوفی به می ناب بشوی

۳- سفله‌طبع است جهان، بر کَرَمَش تکیه مکن

ای جهان‌دیده! ثباتِ قدم از سفله مجوی

۴- دو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر

«از در عیش درآ و به ره عیب مپوی»

۵- شکر آن را که دگربار رسیدی به بهار

بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی

۶- روی جانان طلبی، آینه را قابل ساز

ور نه هرگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی

۷- گوش بگشای که بلبل به فغان می‌گوید

خواجه تقصیر مفرما گل توفیق ببوی

۸- گفتی از حافظِ ما بوی ریا می‌آید

آفرین بر نفست باد که خوش بردی بوی